منوی اصلی
صفحه نخست
انجمن های تخصصی
آپلود رایگان عکس
بازارچه سايت
دریافت روزانه ایمیل
عضویت در سایت
وبگردی - داغ ترین ها
وبلاگ پرشین سون
بیوگرافی محمد خالدنژاد
بازی آنلاین
درباره ما
تماس با ما
اخبار روز
اقتصادی
دانستنی های عمومی
مذهبی
علمی
فرهنگی و هنری
فناوری اطلاعات
ورزشی
حوادث
سیاسی
جامعه
تفریح و سرگرمی
فال روز
مطالب طنز
گالری عکس روز
انواع فال
انواع طالع بینی
بازیهای آنلاین
مطالب جالب
داستان کوتاه
پیامک - اس ام اس
مناسبت ها
عاشقانه
جوک
موبایل
نرم افزارها
تم ها
ترفند ها
بازیها
معرفی گوشی
رینگ تون
کتاب های الکترونیکی
دانشگاهی
مجله و ژورنال
رمان و داستان
کتاب های عمومی
کامپیوتر و اینترنت
روانشناسی
روابط موفق
موفقیت در کسب و کار
آیین همسر داری
کودکان
تست های روانشناسی
خانواده
خواستگاری و ازدواج
خانه و خانواده
تربیت فرزندان
هنر آشپزی و خانه داری
شیرینی پزی
دسر و بستنی
غذاها
نکات خانه داری
مجله سلامت
پزشکی و سلامت
شناخت بیماریها و داروها
خواص خوراکیها
تناسب اندام
سینمای ایران و جهان
عكسهای هنرمندان
كارتون و انيميشن
اخبار سینما و تلویزیون
مد و زيبايي
مدل لباس
مدل مو
آرايشگري
زيبايي پوست و مو
دكوراسيون هاي زيبا
مدل كفش و کیف
كامپيوتر و اينترنت
ترفند هاي كامپيوتر
ترفند هاي اينترنتي
بازيهاي كامپيوتر
مذهبی
روايات و احاديث
احکام
دانلود نرم افزار
سیستم عامل
مالتی مدیا
اینترنت
گرافیک
امنیتی
ابزار های رایت
کاربردی
اجتماعی
مصاحبه
زندگی نامه ها
ایران گردی, جهان گردی
خودرو
اخبار خودرو
گالری عكس ماشين
علمی
حقوق و فقه
نجوم و ستاره شناسی
علوم زیستی و بهداشت
تاريخ و فلسفه
پزشکی
گالری عکس سایت
هنرمندان
تصاویر خبری
ورزشکاران
تبليغات در پرشين سون
پرشين سون
Today Pic امروز : پنجشنبه 2 ارديبهشت 00
Today Count Pic تعداد مطالب امروز : 0 مطلب
Start Date تاريخ تاسيس پورتال: ۲۲مهرماه ۱۳۹۲
Tip Of Day الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
جستجو :
مطالب جدید سایت
گزارش تصویری از جشن نیمه شعبان در رشت
اس ام اس تبریک نیمه شعبان
دانلود مداحی جدید سید مجید بنی فاطمه
دانلود رایگان مرورگر فایرفاکس Mozilla Firefox 49.0 Final
دانلود مداحی شب هشتم محرم 95 حسین سیب سرخی
گزارش تصویری از شب هفتم محرم هیئت رزمندگان اسلام
نمونه آثار خوشنویسی سید قاسم نژاد حسینی
بیوگرافی سید قاسم نژاد حسینی / خطاط
دانلود فایرفاکس 36 - Mozilla Firefox 36 Final
مشکلات آقایان در رابطه جنسی !!
راهنمایی برای انتخاب رژگونه مناسب
تولد بهاره رهنما در صحنه تئاتر / عکس
عکسهای جدید مهدی سلوکی و همسرش
چادری شدن دو ورزشکار توسط الهام چرخنده/عکس
صف 24 میلیونی برای ساعت اپل / عکس
آخرین مطالب تالار گفتمان
معرفی به دوستان
ایمیل دوست : *
نام شما : *
سایز نوشته ها :    معمولی   متوسط   بزرگ   خیلی بزرگ
فاصله بین خط ها :    معمولی   متوسط   بزرگ
ارسال به بالاترین    ارسال به دنباله    داغ کن - کلوب دات کام    آرسال به اعضای لیست یاهو    افزودن به علاقه مندی های مرورگر    اضافه کردن در لیست علاقه مندی های گوگل    ارسال به فیس بوک
کمک به امور خیریه

بازی آنلاين

فال حافظ

تبليغات در پرشين سون
مطالب پر بازدید امروز
تبليغات در پرشين سون
برای تغییر در سایز فونت ها از منوی سمت چپ می توانید استفاده کنید .
برای دیدن عکس های در اندازه ی واقعی ، بر روی آنها کلیک کنید .
شرح تمامی روزهای مرتضی پاشایی در بیمارستان

 

حکایت 20 روز پایانی زندگی یکی از بهترین ستاره های موسیقی پاپ ما برای خیلی ها هنوز نامشخص است. این که حال مرتضی چرا ناگهان رو به وخامت گذاشت و چه شد که سرانجامش از دست دادن یک سوپراستار واقعی بود. پیمان عیسی زاده از همان آغاز کنسرت های مرتضی یعنی حدود 3 سال پیش، سرپرست ارکستر او بود.

صدابردار و موزیسین باتجربه ای که بیش از 10 سال است او را در موسیقی می شناسیم. در تمام مدتی هم که مرتضی روی تخت بیمارستان بود، پیگیری موارد پزشکی او توسط پیمان انجام می شد. پیمان که در این 20 روز در اکثر لحظات کنار مرتضی بود، با شرایط روحی نامناسب و بغضی در گلو پاسخگوی ما شد و شرح حال 20 روز پایانی مرتضی را با ما قسمت کرد.

آخرین کنسرت تهران
درست صبح آخرین روزی که مرتضی در تهران کنسرت داشت، من او، برادرش و طراح لباس هایش خانم مریم قاسمی که خیلی هم این اواخر زحمت کشید، راهی بیمارستان شدیم. مرتضی فکر می کرد متاساز استخوان به مثانه اش زده است. در بیمارستان دکترها از او سونوگرافی و سی تی اسکن گرفتند و به او گفتند که مشکلی ندارد و مسئله خاصی نیست.

اما هنگامی که مرتضی را به منزل رساندیم، دکتر با تلفن همراه برادر مرتضی (مصطفی) تماس گرفت و حقیقت را گفت. دکتر توکلی برای اینکه مرتضی روحیه اش را از دست ندهد، او را در جریان وخامت اوضاع قرار نداده بود. در حقیقت حدس مرتضی و ما درست بود و ماجرا به همان متاساز استخوان بازمی گشت.

در هرصورت آن شب مرتضی کنسرتش را برگزار کرد و بعد هم در شهر کرد روی سن رفت و کنسرت داد. قرار بود در نیشابور هم کنسرت داشته باشد که به سبب درگذشت حضرت آیت الله مهدی کنی لغو شد. با این حال بچه های گروه تا مشهد رفته بودند و من در این سفر غیبت داشتم. بچه ها می گفتند در مشهد به شدت درد داشت و به خودش می پیچید.

و مرتضی بستری شد
سوم آبان بود که با توجه به زرد شدن رنگ پوست مرتضی، دوباره او را بیمارستان بردیم. آنجا سونوگرافی کردند و در نهایت فهمیدیم که سرطان به کبد و کیسه صفرایش زده است و زرد شدن پوست و سفیدی چشم هایش به دلیل انسداد مجاری کیسه صفرایش است. پزشکان من و سایر دوستان مرتضی مثل مهدی کرد و مهرزاد امیرخانی و سایرین را برای دادن بدترین خبر دنیا آماده کردند و در نهایت ما فهمیدیم که مرتضی فرصت زیادی ندارد.

به هرحال او را در بیمارستان بستری کردند و از همان روز مرتضی را مدام برای «رادیوتراپی» می بردند تا شاید زردی پوست و سفیدی چشمش کمتر شود و شرایط کیسه صفرایش بهتر شود. البته امیدی به ماندنش نداشتند. درواقع هدف این بود که از دردش کم شود و شاید کمی بیشتر بتواند زنده بماند.

کنسرت تورنتو
مرتضی کاملاً در جریان وخامت بیماری اش قرار گرفته بود اما از آنجا که روحیه ای مثبت داشت و اهل مبارزه بود، با آرامش محض و بدون گلایه از چیزی به جدال با بیماری ادامه داد و حتی لحظه ای ناامید نشد.

مرتضی قرار بود 8 آذر در تورنتوی کانادا کنسرت داشته باشد. بچه های گروه برای دریافت ویزا به ترکیه رفتند، خودش هم دوشنبه هفته قبل (19 آبان) بلیت داشت اما به هرحال نشد که برای دریافت ویزا راهی ترکیه شود و...

آی. سی. یو
رادیوتراپی آن جوابی که دکترها می خواستند، نداد و حال مرتضی مدام بدتر می شد. مکرر تب می کرد و اصلاً نمی توانست غذا بخورد. جمعه هفته قبل (16 آبان) با من تماس گرفتند و گفتند حال مرتضی بد است و سریع خودت را به بیمارستان برسان. وقتی بالای سرش رفتم لرز داشت و سطح هوشیاری اش هم کمی پایین تر آمده بود. این اولین باری بود که سطح هوشیاری مرتضی افت می کرد. ساعت 5/10 محسن یگانه آمد و خیلی کمک کرد که تب مرتضی پایین بیاید. به همراه محسن پاشویه اش کردیم و محسن خیلی سعی کرد با حرف هایش به مرتضی انرژی و روحیه بدهد.

دکتر که بالای سرش آمد، دستور انتقالش به آی. سی. یو را صادر کرد. آن روز و روز بعدش، یعنی شنبه حال مرتضی واقعاً بد بود. اما روز دوشنبه و با تلاش بی وقفه پزشکان اوضاع عمومی مرتضی بهتر شد. البته تلاش خودش هم واقعاً تأثیر داشت. مرتضی به شدت آدم مبارزی بود. آن روز مرتضی اوضاع مناسب تری پیدا کرد .

و دوباره گفت مبارزه می کنم
تلاش دکترها این بود که فرآیند کوچکی روی مرتضی انجام دهند که بتواند ماده داخل کیسه صفرا را خارج کنند. اما پلاکت خون مرتضی به شدت پایین آمده بود و در این شرایط بیمار اگر چاقو می خورد،خونش بند نمی آمد.10 واحد پلاکت خون به مرتضی تزریق شد بلکه اوضاع فرق کند و پزشکان بتوانند آن عمل مخصوص را انجام دهند. اما متأسفانه جواب نداد و آنها موفق به انجام این کار نشدند. از طرف دیگر شکم مرتضی آب آورده بود و در نهایت این کار شدنی نبود.عصر سه شنبه مرتضی تا حدی بهتر بود. دست کم به اطرافش واکنش نشان می داد. روش ارتباطی من و مرتضی هم اینگونه بود که من دستم را روی دست مرتضی می گذاشتم. اگر پاسخش به حرف من مثبت بود، دستم را فشار می داد و اگر منفی بود، عکس العملی نداشت.

مرتضی در جریان همه مسائل پزشکی اش بود و من به همین دلیل عصر سه شنبه در گوشش گفتم: «مرتضی! اگر قرار باشد عمل شوی به خاطر پایین بودن پلاکت هایت، خونت بند نمی آید. از دیشب 10 واحد پلاکت و 6 واحد خون به تو تزریق کرده اند و فاکتورهای خونت 70 درصد بهتر شده است. (البته واقعیتش 70 درصد نبود و من امیدوارانه به مرتضی حرف زدم. حقیقت این بود که شرایط فقط 50 درصد تغییر کرده بود). به مرتضی گفتم اگر تسلیم نشده ای و همچنان قصد مبارزه داری به من بگو و اگر هم خسته شدی دست از مبارزه کشیده ای به من اطلاع بده». مرتضی چنان دستم را فشار داد که جای ناخن هایش روی بازویم ماند و این یعنی من همچنان می خواهم مبارزه کنم. این آخرین عکس العملی بود که مرتضی نسبت به اطرافش داشت. من سه شنبه خیلی امیدوارتر شده بودم.

سه شنبه شب دکترها سعی کردند به نحوی مجرایی را در کبد باز کنند تا شاید فرجی شود اما متأسفانه همه مجراهای کبدش مسدود بود و کاری نمی شد کرد.

آخرین امیدها
روز چهارشنبه از ظهر به بعد درد وحشتناکی در ناحیه شکم داشت. و به شدت بی قراری می کرد. ریه اش شدیداً آسیب دیده بود و تنفسش حسابی سخت شده بود. از آن لحظه به بعد دکترها داروهای مسکن قوی به او تزریق می کردند و بیشتر زمان خواب بود.

آن شب دکترها جلسه ای برگزار کردند که در آن جلسه پدر و مادر و برادر مرتضی، خود من و آقای توتونچیان حضور داشتیم. دکترها گفتند با توجه به این که تنفس مرتضی شدیداً سخت شده. ترجیح می دهیم او را به دستگاهی متصل کنیم که تنفسش راحت تر شود و زجر کمتری بکشد. (دستگاهی به نام ونیلاتور). من و برادر مرتضی مخالفت کردیم چرا که مرتضی با آن شرایط بیماری اگر به این دستگاه متصل می شد، دیگر جدا کردنش بسیار سخت و غیرممکن بود. از دکترها خواستیم یک بار دیگر سونوگرافی انجام شود، شاید در این 2،3 روز گذشته فرجی حاصل و اوضاعش کمی بهتر شده باشد. دکتر لطف کرد و خواسته ما را اجابت کرد. با دکتر متخصص سونوگرافی تماس گرفت و او هم شبانه خود را به بیمارستان رساند. مرتضی سونوگرافی شد اما هیچ مجرای بازی در کبدش یافت نشد که بتواند کمکی کند. با این حال دکترها یک روز دیگر به مرتضی فرصت دادند و امیدوار ماندیم که شاید بدون دستگاه، تنفس اش کمی بهتر شود. اتفاقی که متأسفانه رخ نداد و قرار شد که اگر لازم شد، دکترها بدون اطلاع ما، مرتضی را به آن دستگاه متصل کنند.

سرانجام، آن دستگاه
سرانجام پنجشنبه (22 آبان) ساعت 9 شب بود که دکتر در آی. سی. یو صدایم کرد و مرا در جریان این مسئله گذاشت که حال مرتضی بدتر شده و اتصالش به این دستگاه ضروری است. چرا که اگر این کار انجام نمی شد، مرتضی کمتر از نیم ساعت یا یک ساعت بعد، از دست می رود. مرتضی به آن دستگاه متصل شد اما به هرحال اوضاع، اوضاع خیلی بدی بود و شانس زیادی وجود نداشت.

و پایان تلخ قصه
من و احسان علیخانی تا 30/6 صبح جمعه در بیمارستان بهمن بودیم. فرزاد فرزین، بنیامین بهادری و خیلی های دیگر هم آن شب به بیمارستان آمدند و در نهایت ساعت 30/6 صبح من به منزل رفتم و از آنجا که به شدت خسته بودم، خوابیدم. ساعت 9 صبح از بیمارستان با من تماس گرفته شد. در واقع هم زنگ زده بودند و هم پیامک فرستاده بودند.

من با چند دقیقه تأخیر پاسخ دادم چون به شدت خسته و غرق خواب بودم. در هرحال خبر ناگوار را به من دادند و متوجه شدم که ساعت 8 صبح ضربان قلب مرتضی به شدت افت کرده و پزشکان نیم ساعت تمام برای احیایش تلاش کرده اند اما در نهایت ساعت 30/8 صبح جمعه 23 آبان 93، این فوق ستاره و این پسر فوق العاده و شریف را برای همیشه از دست دادیم...

سپاس و تسلیت
باید از پزشکان دلسوزش دکتر توکلی و دکتر عامری تشکری کاملا ویژه داشته باشم که از هیچ تلاشی فروگزار نکردند. سپاس و عرض تسلیت دارم خدمت خانواده محترمش و همچنین پرستاران و پرسنل بیمارستان بهمن. و دوستانی مثل مهدی کرد، مهرزاد امیرخانی و خانم مریم قاسمی که همانطور که گفتم خیلی زحمت کشیدند.

از همه هنرمندانی که در این مدت بدون چشمداشت و با نهایت علاقه حواسشان به مرتضی بود و به او سر زدند هم صمیمانه ممنونم.(داریوش شهریاری- موسیقی ما)

تعداد دفعات مشاهده شده : 962 - و ساعت 19:53:15
موضوعات این مطلب :
اخبار روز - زیر شاخه های : حوادث |
تگ های این مطلب :
مرتضی پاشایی | بیماری مرتضی پاشایی | سرطان مرتضی پاشایی | شرح حال مرتضی پاشایی | شرح بیماری مرتضی پاشایی |
مطالب مرتبط
برگزاری فوتبال به خاطر مرتضی پاشایی/عکس
ماجرای نامزدی مرتضی پاشایی از زبان پدرش
تصویری از سنگ قبر مرتضی پاشایی
صحبت های نامزد مرتضی پاشایی / عکس
توضیحات دکتر مرتضی پاشایی در رابطه با فیلم آن
تصاویر مراسم ترحیم مرتضی پاشایی
حضور هنرمندان در خانه مرتضی پاشایی / عکس
حبیب در مراسم ترحیم پاشایی / عکس
چرا تاریخ دفن مرتضی پاشایی شنبه است؟


CopyRight © PersianSeven 2013-2021, All Rights Reserved
کلیه حقوق متعلق به سایت پرشين سون می باشد, استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است